معنی شعر و کلمات درس اول فارسی دهم (چشمه و سنگ)
معنی بیت 1 (قلمرو فکری): چشمه ای پرخروش و مغرور و شتابان از زیر سنگ به جریان افتاد.
قلمرو ادبی:چهره نما:کنایه از عبور کردن با غرور و تفاخر
قلمرو زبانی: چهره نما: خود نما
معنی بیت 2: گاهی کفی چون صدف سفید بر دهن گرفته و گاهی چون تیر بسوی هدف سریع می رفت.
قلمرو ادبی:کف بر دهان زدن:کنایه از سفیدی
تیر برهدف: کنایه از سریع و مستقیم رفتن
چون صدف: تشبیه
جناس: صدف و هدف
تناسب: دهان و کف
معنی بیت 3: چشمه گفت: من در این معرکه یکتا و یگانه هستم و مایه ی افتخار گلبن و صحرا می باشم.
قلمرو ادبی:تاج سر بودن: کنایه از مایه ی افتخار
تاج و سر / گلبن و صحرا: تناسب
سر گلبن و صحرا: تشخیص
گلبن مجاز از: باغ
قلمرو زبانی:
معرکه: میدان
گلبن: بوته گل
معنی بیت 4: وقتی تند و تیز حرکت میکنم (جاری میشوم)، سبزه در آغوش من (سبزه قرارگرفته برکنارههای جوی آب) سر و تنم را غرق بوسه میکند.
معنی واژگان: بِدَوَم: در اینجا: با سرعت جاری شوم.»
آرایه ها: چشمه: تشخیص و استعاره / سبزه: تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: آغوش، سر، دوش / سر و دوش: مجاز از تمام وجود چشمه / بوسه زدن: کنایه از سپاسگزاری کردن
معنی بیت 5: اگر موج نداشته باشم و آرام باشم ماه رخ خود را در من می بیند.
قلمرو ادبی:شکن: استعاره از موج
مو: استعاره از آب چشمه
(دانش آموزان هنوز استعاره نیاموخته اند. پس گفتن آن ضروری نیست)
مصراع اول:کنایه از آرام شدن
مو و شکن:تناسب
بیت دارای تشخیص و تشبیه پنهان است.
قلمرو زبانی:
شکن: تاب و پیچش مو
در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد
معنی بیت 6 و 7: وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گلها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو میشود.
قلمرو ادبی: خاک: مجاز گوهر: مجاز
(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد)
ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن: کنایه
در و بر:جناس سرقطره:تشخیص
بیت شش تلمیح به باور عامیانه: تبدیل قطره به در
معنی بیت 8: وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گلها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو میشود.
قلمرو ادبی معنی شعر درس اول فارسی دهم:
خاک:مجاز گوهر: مجاز
(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد)
ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن: کنایه
در و بر:جناس سرقطره:تشخیص
بیت شش تلمیح به باور عامیانه: تبدیل قطره به در
معنی بیت 9: زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.
قلمرو ادبی:
نغمه ی حروف: گ
زندگی گل:تشخیص
پرتوی من:تشبیه پنهان
از پرتو کسی زیستن: کنایه از نیازمند او بود
معنی بیت 10: زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.
قلمرو ادبی:
نغمه ی حروف: گ
زندگی گل:تشخیص
پرتوی من:تشبیه پنهان
از پرتو کسی زیستن: کنایه از نیازمند او بود
دید یکی بحر خروشنده ای سهمگنی، نادره جوشنده ای
معنی بیت 11 و 12: بدینگونه آن مست شده از غرور (چشمه) رفت و وقتی کمی از سرچشمه خود دور شد، دریای خروشنده،ترسناک و جوشندهای دید.
?نعره بر آورده، فلک کرده کر دیده سیه کرده،شده زهره در
قلمرو فکری:از صدای خروش دریا گوش فلک کر شده و بسیار ترسناک بود و مایه ی تعجب شده بود.
قلمرو ادبی:
نعره ی دریا:تشخیص
در و کر: جناس
دیده سیه کردن: کنایه از خشمگین شدن یا متحیر شدن
زهره پاره شدن: کنایه از ترسیدن
معنی بیت 13: دریای هولناک درست مانند زلزلهای بود که خود را در آغوش ساحل رها میکرد.
قلمرو ادبی: مانند زلزله: تشبیه تن ساحل و دریا: تشخیص
یله: تکیه (در این بیت)
خواست کزان ورطه قدم درکشد خویشتن از حادثه برتر کشد
معنی بیت 14 و 15: چشمه کوچک هنگامی که به آنجا رسید و آن غوغا و فریاد دریا را دید. خواست تا خود را از آن مهلکه و حادثه نجات دهد.
قلمرو ادبی:نغمه ی حروف: ه
دیدن و قدم درکشیدن برای چشمه: تشخیص
قدم در کشیدن: کنایه از عقب نشینی
قلمرو زبانی: ورطه: گرداب،مهلکه
معنی بیت 16: اما آنچنان ساکت و متعجب شد که با وجود همه شیرین سخنیها فقط گوش کرد و چیزی نگفت.
قلمرو ادبی: آرایه: تشخیص - کنایه (گوش ماندن کنایه از خاموش شدن) - حسآمیزی (شیرین سخنی)
گوش ماند: کنایه از سکوت
شیرین سخنی: حسامیزی
گوش و سخن: تناسب
گوش مجاز از: شنیدن
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 29 مهر 1400 (15:32)
- گزارش تخلف مطلب