معنی شعر و کلمات درس دهم فارسی دوازدهم (فصل شکوفایی)
در این قسمت برای شما معنی شعر درس دهم فارسی دوازدهم با عنوان فصل شکوفایی رو قرار دادیم! این شعر رو حتما باید با تمامی آرایه هاش خوب خوب خوب یادبگیرید تا بتونید تو امتحانات و پرسش های معلم ها و تست ها ازش بر بیاید! همچنین از معلما خواهش می کنیم از شعر رو به صورت کامل و جامع! به بروبَچ درس بدن تا خوب یادبگیرن. خب وقت رو تلف نکنیم و بریم سراغ معنی شعر درس دهم فارسی دوازدهم، فصل شکوفایی!
درسنامه آموزشی فارسی دوازدهم
درس 10: فصل شکوفایی با پاسخ
دیروز اگر سوخت ای دوست، غم برگ و بارمن و تو امروز میآید از باغ، بوی بهار من و تو
ای دوست، اگر غم ظلم و ستم، دیروز برگ و بار من و تو را سوزاند [هراسی نیست؛ چرا که] امروز بوی بهار پیروزی به مشام میرسد.
آرایه: تضاد: دیروز و امروز / بهار: استعاره از پیروزی و انقلاب / واجآرایی: صامت «ب» / بار و بهار: جناس ناهمسان افزایشی
آن جا در آن برزخ سرد، در کوچههای غم و درد غیر از شب آیا چه میدید چشمان تار من و تو؟
در آن سرزمین همچون برزخ در آن کوچههایی که یادآور غم و درد ما بود، چشمان من و تو جز ظلم و ستم چه چیز را دیده بود؟ هیچ چیز
آرایه: بیت استفهام انکاری دارد. / برزخ سرد: استعاره از ایران استبداد زده / شب: نماد ظلم و ستم / کوچههای غم و درد: اضافه: غم و درد: مشبّه، کوچه: مشبّهبه / مراعاتنظیر: شب و تاریکی / واج آرایی: صامت «د» / سرد و درد: جناس ناهمسان اختلافی / سرد: ایهام دارد: 1- سرد 2- بیروح و افسرده
دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ امروز خورشید در دشت، آیینهدار من و تو
دیروز در غریبی باغ خزان زده بودم و پر از داغ و حسرت بودم امّا امروز خورشید پیروزی در دشت طلوع کرده که همه جای وطن آیینهدار من و تو و تجلّی حضور ما خواهد بود.
آرایه: دیروز و امروز: تضاد / خورشید: استعاره از انقلاب و حرکت / دشت: استعاره از وطن / خورشید آیینهدار: تشبیه / باغ و چمن و دشت: مراعاتنظیر
غرق غباریم و غربت، با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا، در انتظار من و تو
پر از غربت و غبار خزان زده هستیم نیاز به بارانی داریم که خود را شستو شو دهیم. جویباران بسیاری منتظر ماست.
آرایه: واجآرایی صامت «غ» / باران: نماد رویش و سبزی / جویبار: نماد حرکت / مراعاتنظیر: جویبار و باران
این فصل فصل من و توست، فصل شکوفایی ما برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو
این دوره، فصل شکوفایی من و توست که به انتظار بهار بودهایم. برخیز همنوا با گل نغمه سرایی کنیم که بهار من و تو میآید.
آرایه: مراعاتنظیر: فصل، شکوفایی، گل و بهار / تشخیص و استعاره مکنیه: بخوانیم با گل
با این نسیم سحرخیز، برخیز اگر جان سپردیم در باغ میمانَد ای دوست، گل یادگار من و تو
همراه با این نسیم سحرگاهی برخیز [قیام کن] و همراه شو. اگر در راه این مبارزه مردیم [هراسی نیست.] ای دوست، گل به یادگار از من و تو خواهد ماند.
آرایه: مراعاتنظیر: نسیم، گل و باغ / جان سپردن: کنایه از مردن / گل: استعاره از انقلاب و تجلّیات آن، خاطرات و مبارزه / نسیم: نماد حرکت
چون رود امیدوارم بیتابم و بیقرارم من میروم سوی دریا، جای قرار من و تو
مانند رود که امید رسیدن به دریا را دارد من نیز امید رسیدن به دریا را دارم که به یکدیگر بپیوندیم.
آرایه: چون رود: تشبیه / رود و دریا: مراعاتنظیر
(دری به خانه خورشید، سلمان هراتی)
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 29 مهر 1400 (13:43)
- گزارش تخلف مطلب