حکایت درخت علم فارسی ششم
حکایت درخت علم
این حکایت به اهمیت علم اندوزی برای جاودانگی اشاره دارد.
حضرت علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:
ثروت اندوزان بی تقوا،مرده؛اگرچه به ظاهرزنده اند،اما دانشمندان،تا دنیا برقراراست،زنده اند،بدن هایشان اگرچه درزمین پنهان،امایاد آن هادر دل ها همیشه زنده است.
بیت اول
شیخ خندیدوبگفتش ای سلیم
این درخت علم باشد ای علیم
سلیم.علیم.قافیه
ردیف. ندارد
بیت پنج جمله دارد
2تامنادا(علیم.وسلیم)و3تا فعل موجود(خندید.بگفتش.باشد)
دراین بیت.علم(مشبه)به درخت(مشبه به)تشبیه شده است.(آرایه ی تشبیه)
شیخ.نهاد جمله ی اول(خندید)
او.نهاد محذوف جمله ی دوم(گفت)
ش.متمم
سلیم.منادا.جمله ی سوم
این.نهاد جمله ی چهارم(باشد)
علیم.منادا.جمله ی پنجم
درخت علم.ترکیب اضافی
توجه:دراین بیت عنصر طنز به کار رفته است ودرسخن شیخ،نیش وریشخندی،نهفته است.به همین سبب واژه های "علیم وسلیم"هردوبارمعنایی طنز آمیزی دارندودرمعنای وارونه ی خود به کار رفته اند یعنی آدم نادان وناسالم،کسی که سلامت عقلی ندارد.
امروزه هم ازاین شیوه درزبان کاربردی ما استفاده می شود؛مثلاوقتی کسی کار خطایی انجام داد،به طعنه می گوییم:ای آدم عاقل این چه کاری بود!(=ای آدم بی خرد.)
دراین بیت
(تو به صورت رفته ای بی خبر
زان زشاخ معنی ای، بی بارو بر)آرایه کنایه هم دیده می شود
"بی بار وبر بودن" کنایه" ازبی بهره و نصیب بودن" است.
بیت دوم
تو به صورت رفته ای،ای بی خبر
زان زشاخ معنی ای بی باروبر
بی خبر.بی بارو بر.قافیه
ردیف.ندارد.
بیت سه جمله دارد.2تافعل موجود(رفته ای.و.معنی ای)معنی ای درمصراع دوم به معنی.هستی آمده است).
بی خبر.منادا.جمله ی دوم
معنی بیت.ای انسان بی خبرتوتنها به ظاهر توجه کرده ای وبنابراین از حقیفت آگاه نیستی واز معرفت بویی نبرده ای.
تو. نهاد جمله ی اول(رفته ای)
تو.نهادمحذوف جمله ی سوم(معنی ای)
دراین بیت.شاخ معنی.معنا(مشبه)به شاخ(مشبه به)تشبیه شده است.(آرایه تشبیه)
صورت(ظاهر)وشاخ معنی(باطن هرچیزی)تضاد(مخالف)هستند.
صورت.متتم
شاخ معنی.متمم
بیت سوم
گه درختش نام شد، گاه آفتاب
گاه بحرش نام شد،گاهی سحاب
آفتاب. سحاب. قافیه
ردیف.ندارد
بیت چهار جمله دارد.2تاقعل موجود(شد.شد)و2تافعل حذفی(شد)دارد.
معنی بیت.
علم،گاهی،درخت علم،گاهی آفتاب علم،گاهی دریای علم وگاهی ابرعلم نام می گیرد.
نامش.نهاد جمله ی اول(شد)
نامش.نهاد محذوف جمله ی دوم(نام او دریاشد)
نامش.نهادجمله ی سوم(شد)
نامش.نهاد محذوف جمله ی چهارم
ش.مضاف الیه برای نام(مضاف)
گه.گاه.قیدزمان
آفتاب.و.سحاب.آرایه ی تضاد
علم به.درخت،آفتاب،بحروسحاب.تشببه.شده است (آرایه ی تشببه)وتناسب(مراعا ت النظیر)
گه.مخفف گاهی
بیت چهارم
آن یکی کِش صدهزار آثار خاست
کم ترین آثار اوعمر بقاست
معنی بیت.
آن کسی که آثارزیادی ازاوپدید آمده است(یک چنین انسانی که صاحب نعمات وصاحب آثار است)،کم ترین اثر چنین انسانی رسیدن به جاودانگی است
خاست.بقاست.قافیه
ردیف. ندارد
این بیت دوجمله.است.زیرا2تا فعل موجود(خاست.بقاست)دارد
.صدهزارآثار.نهاد جمله ی اول (خاست)
کم ترین آثاراو.نهاد جمله دوم(بقاست)
(البته این بیت را می توان سه جمله هم شمارش کرد.
فعل" است" ازجمله ی اول حذف شده است واصل آن چنین است:"آن یکی است".آن.نهاد
جمله ی اول.کش صدهزار آثار برخاست. صدهزارآثار.نهاد جمله ی دوم
کم ترین آثاراو.نهاد جمله ی سوم)
(صد هزار آثار.کم ترین آثار عمربقا.ترکیب وصفی)
آثاراو.ترکیب اضافی
میان"یکی"و"صد هزار".آرایه ی تضاد وجود دارد.
این حکایت به اهمیت علم اندوزی برای جاودانگی اشاره دارد.
حضرت علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:
ثروت اندوزان بی تقوا،مرده؛اگرچه به ظاهرزنده اند،اما دانشمندان،تا دنیا برقراراست،زنده اند،بدن هایشان اگرچه درزمین پنهان،امایاد آن هادر دل ها همیشه زنده است.
بیت اول
شیخ خندیدوبگفتش ای سلیم
این درخت علم باشد ای علیم
سلیم.علیم.قافیه
ردیف. ندارد
بیت پنج جمله دارد
2تامنادا(علیم.وسلیم)و3تا فعل موجود(خندید.بگفتش.باشد)
دراین بیت.علم(مشبه)به درخت(مشبه به)تشبیه شده است.(آرایه ی تشبیه)
شیخ.نهاد جمله ی اول(خندید)
او.نهاد محذوف جمله ی دوم(گفت)
ش.متمم
سلیم.منادا.جمله ی سوم
این.نهاد جمله ی چهارم(باشد)
علیم.منادا.جمله ی پنجم
درخت علم.ترکیب اضافی
توجه:دراین بیت عنصر طنز به کار رفته است ودرسخن شیخ،نیش وریشخندی،نهفته است.به همین سبب واژه های "علیم وسلیم"هردوبارمعنایی طنز آمیزی دارندودرمعنای وارونه ی خود به کار رفته اند یعنی آدم نادان وناسالم،کسی که سلامت عقلی ندارد.
امروزه هم ازاین شیوه درزبان کاربردی ما استفاده می شود؛مثلاوقتی کسی کار خطایی انجام داد،به طعنه می گوییم:ای آدم عاقل این چه کاری بود!(=ای آدم بی خرد.)
دراین بیت
(تو به صورت رفته ای بی خبر
زان زشاخ معنی ای، بی بارو بر)آرایه کنایه هم دیده می شود
"بی بار وبر بودن" کنایه" ازبی بهره و نصیب بودن" است.
بیت دوم
تو به صورت رفته ای،ای بی خبر
زان زشاخ معنی ای بی باروبر
بی خبر.بی بارو بر.قافیه
ردیف.ندارد.
بیت سه جمله دارد.2تافعل موجود(رفته ای.و.معنی ای)معنی ای درمصراع دوم به معنی.هستی آمده است).
بی خبر.منادا.جمله ی دوم
معنی بیت.ای انسان بی خبرتوتنها به ظاهر توجه کرده ای وبنابراین از حقیفت آگاه نیستی واز معرفت بویی نبرده ای.
تو. نهاد جمله ی اول(رفته ای)
تو.نهادمحذوف جمله ی سوم(معنی ای)
دراین بیت.شاخ معنی.معنا(مشبه)به شاخ(مشبه به)تشبیه شده است.(آرایه تشبیه)
صورت(ظاهر)وشاخ معنی(باطن هرچیزی)تضاد(مخالف)هستند.
صورت.متتم
شاخ معنی.متمم
بیت سوم
گه درختش نام شد، گاه آفتاب
گاه بحرش نام شد،گاهی سحاب
آفتاب. سحاب. قافیه
ردیف.ندارد
بیت چهار جمله دارد.2تاقعل موجود(شد.شد)و2تافعل حذفی(شد)دارد.
معنی بیت.
علم،گاهی،درخت علم،گاهی آفتاب علم،گاهی دریای علم وگاهی ابرعلم نام می گیرد.
نامش.نهاد جمله ی اول(شد)
نامش.نهاد محذوف جمله ی دوم(نام او دریاشد)
نامش.نهادجمله ی سوم(شد)
نامش.نهاد محذوف جمله ی چهارم
ش.مضاف الیه برای نام(مضاف)
گه.گاه.قیدزمان
آفتاب.و.سحاب.آرایه ی تضاد
علم به.درخت،آفتاب،بحروسحاب.تشببه.شده است (آرایه ی تشببه)وتناسب(مراعا ت النظیر)
گه.مخفف گاهی
بیت چهارم
آن یکی کِش صدهزار آثار خاست
کم ترین آثار اوعمر بقاست
معنی بیت.
آن کسی که آثارزیادی ازاوپدید آمده است(یک چنین انسانی که صاحب نعمات وصاحب آثار است)،کم ترین اثر چنین انسانی رسیدن به جاودانگی است
خاست.بقاست.قافیه
ردیف. ندارد
این بیت دوجمله.است.زیرا2تا فعل موجود(خاست.بقاست)دارد
.صدهزارآثار.نهاد جمله ی اول (خاست)
کم ترین آثاراو.نهاد جمله دوم(بقاست)
(البته این بیت را می توان سه جمله هم شمارش کرد.
فعل" است" ازجمله ی اول حذف شده است واصل آن چنین است:"آن یکی است".آن.نهاد
جمله ی اول.کش صدهزار آثار برخاست. صدهزارآثار.نهاد جمله ی دوم
کم ترین آثاراو.نهاد جمله ی سوم)
(صد هزار آثار.کم ترین آثار عمربقا.ترکیب وصفی)
آثاراو.ترکیب اضافی
میان"یکی"و"صد هزار".آرایه ی تضاد وجود دارد.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 28 اسفند 1396 (13:38)
- گزارش تخلف مطلب