میوه هنر فارسی ششم
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت اول
آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز
از جور تبر زار بنالید سپیدار
معنی:حتما شما آن داستان را
شنیده اید که یک روز
،درباغ،درخت سپیداری از ظلم
وستم تبر، ناله وزاری می کرد.
تعداد جمله ها.دوجمله(دو فعل موجود.شنیدید،بنالید)
شما.نهاد محذوف جمله ی اول
سپیدار.نهاد جمله ی دوم
آن قصه. مفعول
یک روز،درباغ،زار.قید
جورتبر.متمم وترکیب اضافی
آرایهها:
باغ،تبر،سپیدار.تناسب
شاعر درخت سپیدار راجانداری مانند انسان می داند که ازظلم وستم می نالد.(تشخیص)
سپیدار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت دوم
کزمن نه دگر بیخ وبنی ماندو نه شاخی
از تیشه ی هیزم شکن واره ی نجار
معنی:
سپیدار گفت:که ازدست تیشه ی
هیزم شکن واره ی نجار،دیگر برای
من ریشه وشاخه ای نمانده است.
تعداد جمله ها.دوجمله(یک فعل موجودِماند ویک فعل محذوفِ ِ.ماند)
بیخ و بن.نهاد جمله ی اول
شاخی.نهاد جمله ی دوم
کز.مخفف (که از)
گر.مخف (اگر)
من،تیشه ی هیزم شکن.متمم
تیشه ی هیزم شکن واره ی نجار.ترکیبات اضافی
آرایهها:
سخن گفتن سپیدار.تشخیص
بیخ،بن، شاخه/تیشه،هیزم
شکن،اره،نجار. تناسب
نجار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت سوم
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بوَدو نیست تو را بار
معنی:تبر آهسته به سپیدار
گفت:گناه تو این است که الان
فصل میوه دادن است،ولی تومیوه وثمری نداده ای.
تعداد جمله ها:چهار جمله(سه فعلِ
موجودِ.گفت،بوَد،نیست.ویک
فعلِ حذفیِ.است، درپایان مصراع اول)
تبر.نهاد جمله ی اول
جرمِ تو.نهاد جمله ی دوم
این.نهادجمله ی سوم
بار.نهاد جمله ی چهارم
ش.درفعل گفتش. متمم
تو.مضاف الیه درمصراع اول
تو.متمم در مصراع دوم
جرمِ تو همین بس.مفعول برای فعل گفت
کاین.مخفف(که این)
آهسته. قید
جرم تو،موسم حاصل.ترکیبات اضافی
آرایه ها:
سخن گفتن تبر باسپیدار.تشخیص
بار.قافیه
مفهوم بیت.توصیه به ثمردهی وپربار بودن می کند.
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت چهارم
تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ،سحر،هیمه ی بسیار
معنی: تاهنگام شب صدای تبر
شنیده می شد و هنگام سحر، هیزم
بسیاری در آن باغ روی هم ریخته شد
تعداد جمله ها:دوجمله (دو فعلِ موجودِ.نیفتاد، توده شد)
صدای تبر.نهاد جمله ی اول
هیمه ی بسیار.نهاد جمله ی دوم
شام،سحر. قید زمان
شام،گوش،در آن باغ.متمم
صدای تبر. ترکیب اضافی
هیمه ی بسیار.ترکیب وصفی
آرایه ها:
صدای چیزی از گوش نیفتادن.
کنایه ازقطع نشدن صدای آن(ادامه داشتن حرکت وفعالیت آن چیز)
شام و سحر.تضاد
هیمه،باغ،تبر.تناسب
بسیار.قافیه
تحلیل ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت پنجم
(ابیات پنجم وششم موقوف المعانی هستند)
دهقان چوتنورِخود از این هیمه بر افروخت
بگریست سپیداروچنین گفت دگر بار
معنی:وقتی که کشاورز تنورِخود را با
این هیزم روشن کردسپیدار گریه
کرد و دوباره چنین گفت.
تعداد جمله ها.سه جمله(سه فعلِ موجودِ
.برافروخت،بگریست،گفت)
دهقان.نهاد جمله ی اول
سپیدار.نهاد جمله ی دوم
ونهادِمحذوفِ جمله ی سوم
تنورِ خود.مفعول
هیمه.متمم
چو،چنین،دگربار.قید
تنورِ خود.ترکیب اضافی
آرایه ها:
گریستن وسخن گفتنِ سپیدار.تشخیص
بار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت ششم
آوخ که شدم هیزم و،آتشگر گیتی
اندام مرا سوخت چنین زآتش اِدبار
معنی:سپیدار گفت افسوس که به
هیزم تبدیل شدم وجهان
مانندآتشگری اعضای بدن مرا با
آتش بدبختی سوزاند.
تعداد جمله ها.سه جمله(یک شبه جمله(اصوات.آوخ)و.دو فعلِ موجودِ.شدم،سوخت)
آوَخ. شبه جمله(اصوات).جمله ی اول
من (سپیدار).نهاد محذوفِ جمله ی دوم
آتشگر گیتی.نهاد جمله ی سوم
اندامِ مرا.مفعول
چنین.قید
آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز
از جور تبر زار بنالید سپیدار
معنی:حتما شما آن داستان را
شنیده اید که یک روز
،درباغ،درخت سپیداری از ظلم
وستم تبر، ناله وزاری می کرد.
تعداد جمله ها.دوجمله(دو فعل موجود.شنیدید،بنالید)
شما.نهاد محذوف جمله ی اول
سپیدار.نهاد جمله ی دوم
آن قصه. مفعول
یک روز،درباغ،زار.قید
جورتبر.متمم وترکیب اضافی
آرایهها:
باغ،تبر،سپیدار.تناسب
شاعر درخت سپیدار راجانداری مانند انسان می داند که ازظلم وستم می نالد.(تشخیص)
سپیدار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت دوم
کزمن نه دگر بیخ وبنی ماندو نه شاخی
از تیشه ی هیزم شکن واره ی نجار
معنی:
سپیدار گفت:که ازدست تیشه ی
هیزم شکن واره ی نجار،دیگر برای
من ریشه وشاخه ای نمانده است.
تعداد جمله ها.دوجمله(یک فعل موجودِماند ویک فعل محذوفِ ِ.ماند)
بیخ و بن.نهاد جمله ی اول
شاخی.نهاد جمله ی دوم
کز.مخفف (که از)
گر.مخف (اگر)
من،تیشه ی هیزم شکن.متمم
تیشه ی هیزم شکن واره ی نجار.ترکیبات اضافی
آرایهها:
سخن گفتن سپیدار.تشخیص
بیخ،بن، شاخه/تیشه،هیزم
شکن،اره،نجار. تناسب
نجار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت سوم
گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس
کاین موسم حاصل بوَدو نیست تو را بار
معنی:تبر آهسته به سپیدار
گفت:گناه تو این است که الان
فصل میوه دادن است،ولی تومیوه وثمری نداده ای.
تعداد جمله ها:چهار جمله(سه فعلِ
موجودِ.گفت،بوَد،نیست.ویک
فعلِ حذفیِ.است، درپایان مصراع اول)
تبر.نهاد جمله ی اول
جرمِ تو.نهاد جمله ی دوم
این.نهادجمله ی سوم
بار.نهاد جمله ی چهارم
ش.درفعل گفتش. متمم
تو.مضاف الیه درمصراع اول
تو.متمم در مصراع دوم
جرمِ تو همین بس.مفعول برای فعل گفت
کاین.مخفف(که این)
آهسته. قید
جرم تو،موسم حاصل.ترکیبات اضافی
آرایه ها:
سخن گفتن تبر باسپیدار.تشخیص
بار.قافیه
مفهوم بیت.توصیه به ثمردهی وپربار بودن می کند.
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت چهارم
تا شام، نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ،سحر،هیمه ی بسیار
معنی: تاهنگام شب صدای تبر
شنیده می شد و هنگام سحر، هیزم
بسیاری در آن باغ روی هم ریخته شد
تعداد جمله ها:دوجمله (دو فعلِ موجودِ.نیفتاد، توده شد)
صدای تبر.نهاد جمله ی اول
هیمه ی بسیار.نهاد جمله ی دوم
شام،سحر. قید زمان
شام،گوش،در آن باغ.متمم
صدای تبر. ترکیب اضافی
هیمه ی بسیار.ترکیب وصفی
آرایه ها:
صدای چیزی از گوش نیفتادن.
کنایه ازقطع نشدن صدای آن(ادامه داشتن حرکت وفعالیت آن چیز)
شام و سحر.تضاد
هیمه،باغ،تبر.تناسب
بسیار.قافیه
تحلیل ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت پنجم
(ابیات پنجم وششم موقوف المعانی هستند)
دهقان چوتنورِخود از این هیمه بر افروخت
بگریست سپیداروچنین گفت دگر بار
معنی:وقتی که کشاورز تنورِخود را با
این هیزم روشن کردسپیدار گریه
کرد و دوباره چنین گفت.
تعداد جمله ها.سه جمله(سه فعلِ موجودِ
.برافروخت،بگریست،گفت)
دهقان.نهاد جمله ی اول
سپیدار.نهاد جمله ی دوم
ونهادِمحذوفِ جمله ی سوم
تنورِ خود.مفعول
هیمه.متمم
چو،چنین،دگربار.قید
تنورِ خود.ترکیب اضافی
آرایه ها:
گریستن وسخن گفتنِ سپیدار.تشخیص
بار.قافیه
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت ششم
آوخ که شدم هیزم و،آتشگر گیتی
اندام مرا سوخت چنین زآتش اِدبار
معنی:سپیدار گفت افسوس که به
هیزم تبدیل شدم وجهان
مانندآتشگری اعضای بدن مرا با
آتش بدبختی سوزاند.
تعداد جمله ها.سه جمله(یک شبه جمله(اصوات.آوخ)و.دو فعلِ موجودِ.شدم،سوخت)
آوَخ. شبه جمله(اصوات).جمله ی اول
من (سپیدار).نهاد محذوفِ جمله ی دوم
آتشگر گیتی.نهاد جمله ی سوم
اندامِ مرا.مفعول
چنین.قید
آتش ادبار.متمم
آتشگر گیتی،اندامِ من،آتشِ
ادبار.ترکیب اضافی
آرایه ها:
سخن گفتن سپیدار.تشخیص
آتشگر،سوخت،آتش.تناسب
آتشگر گیتی.تشبیه
گیتی(مشبه)به آتشگر(مشبه به)
آتش ادبار.تشبیه
ادبار(مشبه)وآتش(مشبه به)
ادبار.قافیه
ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت هفتم
خندید براوشعله،که از دست ِکه نالی؟
ناچیزیِ تو، کرد بدین گونه تورا خوار
معنی:شعله به این حرف سپیدار
خندید و گفت، یعنی این که تو از
دست چه کسی شکایت می کنی؟
بی ارزشی وبی حاصلی تواین گونه
تو را خوار و حقیر کرده است.
تعداد جمله ها:سه جمله(سه فعلِ موجودِ.خندید،نالی،کرد)
شعله.نهاد جمله ی اول
تو. نهادِمحذوف ِجمله ی دوم
فعلِ.نالی
ناچیزیِ تو.نهاد جمله ی سوم
که(اولی)درمصراع اول.حرف ربط
که(دومی)در مصراع اول.به معنای چه کسی.مضاف الیه
تو (اولی).در مصراع دوم.مضاف الیه
تو (دومی).در مصراع دوم.مفعول
دست ِکه،ناچیزی ِتو. ترکیبات اضافی
آرایه ها:
خندیدن شعله.تشخیص
خندیدن و نالیدن.تضاد
خوار. قافیه
مفهوم بیت.بی ارزشی وکم قدری باعث ِپستی وخواری می شود.
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت هشتم
آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد
فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار
معنی:آن شاخه ای که رشد
کند و بزرگ شود و میوه ای ندهد،سرانجام فقط سزاوارِسوختن و نابودی است.
تعداد جمله ها:سه جمله(سه فعلِ موجودِ.برکشد،نیارد،نیست)
آن شاخ.نهادِجمله ی اول
ونهادِمحذوفِ جمله یِ دوم وسوم
میوه.مفعول
فرجام.قید
آرایه ها:
شاخ،میوه.تناسب
سربر کشیدن.کنایه از رشد کردن است.
مصراع اول.تشخیص.زیرا سربر کشیدن کارِانسان است دراین جا به شاخه نسبت داده است.
سزاوار.قافیه
مفهوم بیت.سزای بی ثمری سوختن است.
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت نهم
جز دانش وحکمت نبوَد میوه ی انسان
ای میوه فروشِ هنر،این دکه بازار
معنی:ای کسی که ادعای فضل وهنر
داری ثمره ی انسان چیزی به جز
آتشگر گیتی،اندامِ من،آتشِ
ادبار.ترکیب اضافی
آرایه ها:
سخن گفتن سپیدار.تشخیص
آتشگر،سوخت،آتش.تناسب
آتشگر گیتی.تشبیه
گیتی(مشبه)به آتشگر(مشبه به)
آتش ادبار.تشبیه
ادبار(مشبه)وآتش(مشبه به)
ادبار.قافیه
ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت هفتم
خندید براوشعله،که از دست ِکه نالی؟
ناچیزیِ تو، کرد بدین گونه تورا خوار
معنی:شعله به این حرف سپیدار
خندید و گفت، یعنی این که تو از
دست چه کسی شکایت می کنی؟
بی ارزشی وبی حاصلی تواین گونه
تو را خوار و حقیر کرده است.
تعداد جمله ها:سه جمله(سه فعلِ موجودِ.خندید،نالی،کرد)
شعله.نهاد جمله ی اول
تو. نهادِمحذوف ِجمله ی دوم
فعلِ.نالی
ناچیزیِ تو.نهاد جمله ی سوم
که(اولی)درمصراع اول.حرف ربط
که(دومی)در مصراع اول.به معنای چه کسی.مضاف الیه
تو (اولی).در مصراع دوم.مضاف الیه
تو (دومی).در مصراع دوم.مفعول
دست ِکه،ناچیزی ِتو. ترکیبات اضافی
آرایه ها:
خندیدن شعله.تشخیص
خندیدن و نالیدن.تضاد
خوار. قافیه
مفهوم بیت.بی ارزشی وکم قدری باعث ِپستی وخواری می شود.
تحلیل ابیات درس" میوه ی هنر"،بیت هشتم
آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد
فرجام، به جز سوختنش نیست سزاوار
معنی:آن شاخه ای که رشد
کند و بزرگ شود و میوه ای ندهد،سرانجام فقط سزاوارِسوختن و نابودی است.
تعداد جمله ها:سه جمله(سه فعلِ موجودِ.برکشد،نیارد،نیست)
آن شاخ.نهادِجمله ی اول
ونهادِمحذوفِ جمله یِ دوم وسوم
میوه.مفعول
فرجام.قید
آرایه ها:
شاخ،میوه.تناسب
سربر کشیدن.کنایه از رشد کردن است.
مصراع اول.تشخیص.زیرا سربر کشیدن کارِانسان است دراین جا به شاخه نسبت داده است.
سزاوار.قافیه
مفهوم بیت.سزای بی ثمری سوختن است.
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت نهم
جز دانش وحکمت نبوَد میوه ی انسان
ای میوه فروشِ هنر،این دکه بازار
معنی:ای کسی که ادعای فضل وهنر
داری ثمره ی انسان چیزی به جز
دانش وحکمت نیست.اگر آماده ی قدم نهادن در این راه هستی بسم الله.
تعداد جمله ها:سه جمله(یک فعلِ موجودِ.نبود
میوه ی فروش هنر. منادا
و فعل محذوفِ.است)
(البته چهار جمله هم می توان محسوب کرد.
جز دانش وحکمت نبود میوه ی انسان. جمله ی اول
ای میوه فروش هنر.جمله ی دوم
این دکه(است).جمله ی سوم
و (این). بازار (است)
میوه ی انسان.نهاد جمله ی اول
میوه. فروش.منادا.جمله ی دوم
این. نها دِ جمله ی سوم
میوه ی انسان،میوه فروشِ هنر. ترکیبات اضافی
آرایه ها:
ضرب المثل.مصراع دوم باضرب المثلِ"این گوی واین میدان"ارتباط معنایی دارد.
دکه،بازارِمیوه،میوه فروش/دانش،حکمت،هنر.تناسب
هنر(مشبه)میوه(مشبه به)
وحکمت (مشبه)و میوه ی انسان (مشبه به)تشبیه شده است.
(اگر انسان را مانند یک درخت در نظر بگیرم،حکمت ودانش انسان.میوه ی این درخت است.)
بازار.قافیه
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت دهم
از گفته ی ناکرده و بیهوده چه حاصل؟
کردار نکو کن که نه سودی است زگفتار
معنی:از گفتاربدون عمل وبیهوده
چه سودی می بری؟کردارت را نکو
گردان؛زیراگفتار بدون عمل فایده ای ندارد.
تعداد جمله ها:سه جمله(یک فعل ِ حذفی درمصراع اول
و دو فعلِ موجودِ.کن،است درمصراع دوم)
چه حاصل.نهاد جمله ی اول
تو.نهاد محذوف ِدر جمله دوم
سودی.نهاد جمله ی سوم
گفته ی ناکرده،گفته ی بیهوده،کردارِنکو.ترکیبات وصفی
گفته ی ناکرده،گفتار.متمم
کردار.مفعول
آرایه ها:
این بیت باضرب المثلِ"دوصد گفته چون نیم کردار نیست."ارتباط معنایی دارد.
کردار و گفتار.تضاد
کردار،گفتار،گفته/سود،حاصل.تناسب
گفتار.قافیه
مفهوم بیت.تأکید بر اعمال ِنیکو بهتر از گفتار بدون عمل است.
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت یازدهم
آسان گذرد گر شب وروز ومه وسالت
روزِعمل و مزد بوَد کارِتودشوار
معنی:اگر شب و روز وماه وسالِ
خودرابا تن پروری و بیکاری،به
آسانی سپری کنی،در روزِحسابِ
اعمال (روزقیامت)هیچ مزدی
دریافت نخواهی کردو کارِ تو دشوار خواهد شد.
تعداد جمله ها:دوجمله(دوفعلِ موجودِ.گذرد،بوَد)
شب وروز ومه وسالت.نهاد جمله ی اول
کارِ تو.نهادجمله ی دوم
آسان،روزِ عمل ومزد.قید
سالت،روزِعمل،روزِمزد،کارِتو.
ترکیبات اضافی
دشوار.مسند
آرایه ها:
شب وروز/آسان ودشوار.تضاد
شب وروز ومه وسال.کنایه از
روزگار عمر(گاهی دو واژه ی
مخالف،معنی کنایی"همه
وهمیشه"رادارد؛مثال:شب وروز کار
می کنم،کنایه از این که،همیشه کار می کنم)
بین واژه های (شب،روز،مه،سال).تناسب وجود دارد.
روز عمل ومزد،اشاره به روز قیامت.آرایه ی تلمیح دارد.
دشوار.قافیه
مفهوم بیت،تأکیدبر کنار گذاشتن تنبلی است.
تعداد جمله ها:سه جمله(یک فعلِ موجودِ.نبود
میوه ی فروش هنر. منادا
و فعل محذوفِ.است)
(البته چهار جمله هم می توان محسوب کرد.
جز دانش وحکمت نبود میوه ی انسان. جمله ی اول
ای میوه فروش هنر.جمله ی دوم
این دکه(است).جمله ی سوم
و (این). بازار (است)
میوه ی انسان.نهاد جمله ی اول
میوه. فروش.منادا.جمله ی دوم
این. نها دِ جمله ی سوم
میوه ی انسان،میوه فروشِ هنر. ترکیبات اضافی
آرایه ها:
ضرب المثل.مصراع دوم باضرب المثلِ"این گوی واین میدان"ارتباط معنایی دارد.
دکه،بازارِمیوه،میوه فروش/دانش،حکمت،هنر.تناسب
هنر(مشبه)میوه(مشبه به)
وحکمت (مشبه)و میوه ی انسان (مشبه به)تشبیه شده است.
(اگر انسان را مانند یک درخت در نظر بگیرم،حکمت ودانش انسان.میوه ی این درخت است.)
بازار.قافیه
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت دهم
از گفته ی ناکرده و بیهوده چه حاصل؟
کردار نکو کن که نه سودی است زگفتار
معنی:از گفتاربدون عمل وبیهوده
چه سودی می بری؟کردارت را نکو
گردان؛زیراگفتار بدون عمل فایده ای ندارد.
تعداد جمله ها:سه جمله(یک فعل ِ حذفی درمصراع اول
و دو فعلِ موجودِ.کن،است درمصراع دوم)
چه حاصل.نهاد جمله ی اول
تو.نهاد محذوف ِدر جمله دوم
سودی.نهاد جمله ی سوم
گفته ی ناکرده،گفته ی بیهوده،کردارِنکو.ترکیبات وصفی
گفته ی ناکرده،گفتار.متمم
کردار.مفعول
آرایه ها:
این بیت باضرب المثلِ"دوصد گفته چون نیم کردار نیست."ارتباط معنایی دارد.
کردار و گفتار.تضاد
کردار،گفتار،گفته/سود،حاصل.تناسب
گفتار.قافیه
مفهوم بیت.تأکید بر اعمال ِنیکو بهتر از گفتار بدون عمل است.
ابیات درس "میوه ی هنر"،بیت یازدهم
آسان گذرد گر شب وروز ومه وسالت
روزِعمل و مزد بوَد کارِتودشوار
معنی:اگر شب و روز وماه وسالِ
خودرابا تن پروری و بیکاری،به
آسانی سپری کنی،در روزِحسابِ
اعمال (روزقیامت)هیچ مزدی
دریافت نخواهی کردو کارِ تو دشوار خواهد شد.
تعداد جمله ها:دوجمله(دوفعلِ موجودِ.گذرد،بوَد)
شب وروز ومه وسالت.نهاد جمله ی اول
کارِ تو.نهادجمله ی دوم
آسان،روزِ عمل ومزد.قید
سالت،روزِعمل،روزِمزد،کارِتو.
ترکیبات اضافی
دشوار.مسند
آرایه ها:
شب وروز/آسان ودشوار.تضاد
شب وروز ومه وسال.کنایه از
روزگار عمر(گاهی دو واژه ی
مخالف،معنی کنایی"همه
وهمیشه"رادارد؛مثال:شب وروز کار
می کنم،کنایه از این که،همیشه کار می کنم)
بین واژه های (شب،روز،مه،سال).تناسب وجود دارد.
روز عمل ومزد،اشاره به روز قیامت.آرایه ی تلمیح دارد.
دشوار.قافیه
مفهوم بیت،تأکیدبر کنار گذاشتن تنبلی است.
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 28 تیر 1397 (15:57)
- گزارش تخلف مطلب