امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://fathi.cloob24.com
0

ستایش 

ستایش ( تحمیدیه) : شاعران و نویسندگان از دیرباز آغاز کتابشان را با ذکر و یاد خدا و شکر و سپاس الهی شروع می کردند و به بر شمردن صفات باری تعالی می پرداختند که به آن تحمیدیه می گویند.

 

ای نام نکوی تو ، سر دفتر عنوان ها             وی طلعت روی تو ، زینت ده دیوان ها

ای خدایی که نام خوبت ، سرآغاز هر گفتار و نوشتاری است ؛ و ای خدایی که دیدار جمالت ، زینت بخش هر کتاب شعری است .

ای : حرف ندا

نام نکو : ترکیب وصفی

صفت : کلمه ای است که یکی از ویژگی های اسم را بیان می کند.

موصوف : اسمی است که صفت آن را توصیف می کند.

ترکیب وصفی : موصوف و صفت را ترکیب وصفی گویند .

تو : ضمیر شخصی منفصل ( جدا ) دوم شخص مفرد . مرجع آن « خداوند » است .

وی : مخفف « و ، ای »

طلعت : دیدن ، دیدار

زینت ده : زیبا کننده

 

مستوره کردستانی : « ماه شرف خانم » فرزند ابوالحسن مستوره کردستانی ، متولّد 1220قمری در شهر سنندج ، شاعری است که به دو زبان فارسی و کُردی شعر سروده است . او را نخستین زن تاریخ نویس کُرد در ایران ، شمرده اند . « دیوان شعر » و « تاریخ اردلان » از آثار اوست .( کتاب درسی )

 

بهترین سرآغاز

این شعر در قالب مثنوی است و از کتاب « لیلی و مجنون نظامی گنجوی » انتخاب شده است .

مثنوی : در لغت به معنی « دو تایی » ، « دوگانی » و در اصطلاح به شعری می گویند که هر بیت آن قافیه ای جداگانه دارد . یا به شعری که مصراع های آن دو به دو با هم هم قافیه اند گفته می شود.

این قالب شعری برای سرودن منظومه های بلند مناسب است . زیرا امکان نو کردن قافیه در هربیت وجود دارد .

 

ای نام تو بهترین سرآغاز               بی نام تو نامه کی کنم باز ؟

ای خدایی که نام تو بهترین شروع هر کاری است ، بدون بر زبان آوردن نام تو کتابم را باز نمی کنم .

مصراع دوم « استفهام انکاری است » یا « سوال تأکیدی » در این نوع پرسش هدف نویسنده رسیدن به پاسخ نیست بلکه برای تأکید و تکیه روی مطلبی آورده می شود .

ای : حرف ندا

نام تو : ترکیب اضافی  ( مضاف و مضافٌ الیه )

برای شناختن مضاف و مضافٌ الیه از موصوف و صفت « کسره » یا « ی » اضافه را حذف می کنیم و به آخر آن است اضاف می کنیم اگر معنی داد ترکیب وصفی است .

راه دیگر این که به آخر آن « تر » اضافه می کنیم اگر معنی داد ترکیب وصفی است .

راه دیگر به وسط آن « ی » اضافه می کنیم اگر معنی داد وصفی است .

بهترین : صفت عالی است .

صفت عالی : به مقایسه ی چند چیز می پردازد.

نامه : به معنی کتاب است .

باز کنم : فعل مضارع مرکّب . اوّل شخص مفرد

 

ای یاد تو مونس روانم                      جز نام تو نیست بر زبانم

ای : حرف ندا ، منادا خداوند که محذوف است .

یاد : ذکر

مونس : همدم ، همراه

روان : روح ، جان

جز : حرف استثنا

نام تو : ترکیب اضافی ( اسم + ضمیر )

ای خداوندی که یاد و ذکر تو همدم جان و روح من است هنگام انجام کار به غیر از نام تو نام دیگری برزبانم جاری نیست .

 

ای کارگشای هر چه هستند             نام تو کلید هر چه بستند

ای : حرف ندا

کارگشا : منادا ، به معنی آسان کننده ی کارها ، برطرف کننده ی مشکلات

در مصراع دوم تشبیه وجود دارد ، نام خدا رابه کلیدی تشبیه کرده است که درهای بسته را باز می کند و مشکلات را بر طرف می کند .

ای مشکل گشای هر چه که وجود دارد نام تو مانند کلیدی است که مشکلات را برطرف می کند و درهای بسته را باز می کند .

هستند و بستند : کلمات قافیه

 

ای هست کن اساس هستی             کوته ز درت دراز دستی

هست کن : آفریننده از هیچ

اساس : بنیان ، پایه

هستی : جهان

کوته : مخفف کوتاه

مخفف : کلماتی که فشرده شده باشند و حرفی از کلمه کم شده باشد .

ز: مخفف « از »

درت : درگاه تو ، « ت » ضمیر پیوسته شخصی دوم شخص مفرد .

دراز دستی : تجاوز

ای خدایی که تمامی اجزای جهان را آفریده ای  در درگاه تو تجاوزی وجود ندارد ، یعنی هیچ کس همانند قدرت خداوند را ندارد.

 

هم قصّه ی نانموده دانی             هم نامه ی نانوشته خوانی

قصّه : شکایت

نانموده : آشکار نشده ، پنهانی

نانوشته : نوشته نشده

دانی و خوانی : کلمات قافیه

قافیه : کلماتی که آهنگ و حروف آخرشان یکسان است و در آخر مصراع ها و بیت ها می آیند .

هم شکایتی که نشان داده نشده است را می دانی و هم از نامه ای که نوشته نشده است اطّلاع داری .

قصّه برداشتن : یعنی شکایت را به فرمانروا نشان دادن .

هم تو به عنایت الهی                 آن جا قدمم رسان که خواهی

 

عنایت : لطف ، توجّه

الهی : خدایی

قدمم : « م » آخر ضمیر پیوسته ی شخصی اول شخص مفرد ، مرجع آن انسان است .

باز تو ای خدا با لطف و توجّه خودت مرا به آن جایی برسان که دوست داری و شایسته است .

 

از ظلمت خود رهایی ام ده           با نور خود آشنایی ام ده

ظلمت : تاریکی

خود : در مصراع اوّل انسان و در مصراع دوم خداوند .

ظلمت و نور : متضاد هستند ، پس در بیت آرایه ی تضاد وجود دارد

آرایه ی تضاد : هرگاه در مصراع یا بیتی دو کلمه ی متضاد بیاید آرایه ی تضاد خواهد داشت .

خدایا مرا از تاریکی های درونم نجات بده و با نور خود آشنایم کن .

کلمات قافیه : آشنایی ام  و  رهایی ام

ردیف : ده

ردیف : کلماتی که عیناً بعد از قافیه می آیند .

ردیف باید از لحاظ معنی و شکل کلمه در هر دو مصراع یکسان باشد .

نظامی گنجوی : شاعر نامدار ایرانی معروف به نظامی در شهر گنجه ، از شهرهای امروزی جمهوری آذربایجان به دنیا آمد . در جوانی به تحصیل علوم اسلامی و فرهنگ و ادب ،قصص و تاریخ همّت گماشت . داستان پردازی در منظومه های او به اوج رسید . آثار نظامی عبارت است از : مخزن الاسرار ، خسرو و شیرین ، لیلی و مجنون ، هفت پیکر ، اسکندرنامه .

 

اوّل دفتر به نام ایزد دانا                    صانع و پروردگار حیّ توانا

دفتر : کتاب

ایزد : یزدان ، خدا

صانع : آفریننده

حی : زنده

دانا و توانا : کلمات قافیه ، صفت فاعلی

 

سعدی : از بزرگ ترین شاعران ونویسندگان ایران است . آموزش های مقدماتی را در زادگاه خود شیراز فراگرفت . برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت . پس از سی و پنج سال به شیراز برگشت . بوستان به شعر و گلستان به نثر همراه با شعر و دیوان اشعار از او بر جای مانده است . مجموعه ی این آثار « کلّیات سعدی » نامیده می شود .

 

سزا: لایق ، شایسته

به واسطه : به وسیله ، توسّط

ارسال : فرستادن

رسل : جمع مکسّر رسول ، پیامبر

ابلاغ : رساندن

کتب : جمع مکسّر کتاب

جمع مکسّر : جمعی که شکل مفرد آن شکسته شده باشد . جمع مکسّر عربی است .

رمیده : ناآرام ، گریزان ، آشفته

آرمیده : آرام

رمیده و آرمیده : جناس

ارسال و رسل : هم خانواده

سزاست : مخفف « سزا است »

را : نشانه ی مفعول نیست بلکه حرف اضافه است .

 

خداوندی را ستایش کنیم و نیایش نماییم که عفوش خطاپوش است .

خداوند : مفعول

را : نشانه ی مفعول

ستایش کنیم : فعل مرکب

نیایش : دعا و راز و نیاز همراه با تمنّا و درخواست از خدا.

عفوش : بخشش او

خطاپوش : ستّار العیوب ( از القاب ) خداوند .

 

پاکا ! ملکا ! مُلک جان ها از آن توست و جمله دل ها به فرمان تو .

پاکا : ای پاک ،مناداست ودر حکم یک جمله

ملکا : ای ملک ، ای فرمانروا ، منادا در حکم یک جمله است .

مُلک : سرزمین                 مَلَک : فرشته               مَلِک : فرمانروا            مِلک : خانه و زمین ، دارایی

از آن ِ : مال ، متعلّق

جمله دل ها : همه ی دل ها ، تمام دل ها

به فرمان بودن : مطیع ، فرمانبردار

فعل جمله ی آخر این عبارت حذف شده است .

 

سر پادشاهان گردن فراز                        به درگاه تو بر زمین نیاز

گردن فراز : سرکش ، مغرور

درگاه : آستان بزرگی

نیاز : احتیاج

پادشاهان سرکش و زورگو در مقابل تو هیچ هستند و نیرویی ندارند و ( اشاره به قدرت مطلق خداوند دارد) و محتاج تو هستند .

 

ملکا ! ما را از دام هوا رهایی ده و به راه هدی راهنمایی کن .

مَلِکا : منادا ، نشانه ی ندا « ا»

هوا : هوس ، میل نفسانی

راه هدی : راه راست

 

یا الهی و ربّی وسیّدی ! همه را چشم امید به درگاه تو باز است و دست نیاز به رحمت تو دراز .

یا الهی : ای خدای من ، مناداست .

ربّی : پروردگار من

سیّدی : آقای من

الهی ، ربّی ، سیّدی : هر سه مناداست و با « واو عطف » به هم عطف شده اند .

را : فکّ اضافه است ونشانه ی مفعول نیست .

فکّ اضافه : بین مضاف و مضافٌ الیه فاصله می اندازد .

ای خدا و ای پروردگار و ای آقای من ! امید همه به درگاه توست . و همه دست نیاز به رحمت تو دراز دارند و از تو نیاز هایشان را می خواهند .

آخرین فعل عبارت حذف شده است . 

 

منشآت : جمع منشأة به معنی نوشته شده ها و نامه هاست . مجموعه ی نوشته ها و انشاهای قائم مقام فراهانی است . قائم مقام در نوشتن این اثر  ،از شیوه ی گلستان سعدی پیروی کرده است .

قائم مقام فراهانی : ادیب ، منشی و شاعر دوره ی قاجار ؛ وی در نظم و نثر فارسی تبحّر ( مهارت ) داشت و « ثنایی » تخلّص ( نام شعری شاعر ) می کرد . کوشش های بسیار وی برای اصلاح ایران موجب حسادت عدّ ه ای از جمله میرزا آقاسی شد و بدگویی بدخواهان شاه قاجار ( محمّد شاه ) را برانگیخت تا او را به باغ نگارستان تهران احضار کرد و وی را در آن جا خفه کرد ند.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه