امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://fathi.cloob24.com
0
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا غلغله زن، چهره نما، تیز پا

معنی بیت 1 (قلمرو فکری): چشمه ای پرخروش و مغرور و شتابان از زیر سنگ به جریان افتاد.

قلمرو ادبی:چهره نما:کنایه از عبور کردن با غرور و تفاخر

قلمرو زبانی: چهره نما: خود نما

گه به دهان بر زده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بر هدف

معنی بیت 2: گاهی کفی چون صدف سفید بر دهن گرفته و گاهی چون تیر بسوی هدف سریع می رفت.

قلمرو ادبی:کف بر دهان زدن:کنایه از سفیدی

تیر برهدف: کنایه از سریع و مستقیم رفتن

چون صدف: تشبیه

جناس: صدف و هدف

تناسب: دهان و کف

گفت: درین معرکه یکتا منم تاج سر گلبن و صحرا منم

معنی بیت 3: چشمه گفت: من در این معرکه یکتا و یگانه هستم و مایه ی افتخار گلبن و صحرا می باشم.

قلمرو ادبی:تاج سر بودن: کنایه از مایه ی افتخار

تاج و سر / گلبن و صحرا: تناسب

سر گلبن و صحرا: تشخیص

گلبن مجاز از: باغ

قلمرو زبانی:

معرکه: میدان

گلبن: بوته گل

چون بدوم، سبزه در آغوش من بوسه زند بر سر و بر دوش من

معنی بیت 4: وقتی تند و تیز حرکت می‌کنم (جاری می‌شوم)، سبزه در آغوش من (سبزه قرارگرفته برکناره‌های جوی آب) سر و تنم را غرق بوسه می‌کند.

معنی واژگان: بِدَوَم: در اینجا: با سرعت جاری شوم.»

آرایه ها: چشمه: تشخیص و استعاره / سبزه: تشخیص و استعاره / مراعات نظیر: آغوش، سر، دوش / سر و دوش: مجاز از تمام وجود چشمه / بوسه زدن: کنایه از سپاسگزاری کردن

چون بگشایم ز سر مو، شکن ماه ببیند رخ خود را به من

معنی بیت 5: اگر موج نداشته باشم و آرام باشم ماه رخ خود را در من می بیند.

قلمرو ادبی:شکن: استعاره از موج

مو: استعاره از آب چشمه

(دانش آموزان هنوز استعاره نیاموخته اند. پس گفتن آن ضروری نیست)

مصراع اول:کنایه از آرام شدن

مو و شکن:تناسب

بیت دارای تشخیص و تشبیه پنهان است.

قلمرو زبانی:

شکن: تاب و پیچش مو

قطره ی باران، که در افتد به خاک زو بدمد بس کوهر تابناک
در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد

معنی بیت 6 و 7: وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گل‌ها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو می‌شود.

قلمرو ادبی: خاک: مجاز گوهر: مجاز

(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد)

ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن: کنایه

در و بر:جناس سرقطره:تشخیص

بیت شش تلمیح به باور عامیانه: تبدیل قطره به در

ابر، زمن حامل سرمایه شد باغ،‌ز من صاحب پیرایه شد

معنی بیت 8: وقتی قطره ی باران روی زمین می افتد گل‌ها و گیاهان زیادی را می رویاند اما وقتی در دامن من (چشمه) می افتد خجالت زده و محو می‌شود.

قلمرو ادبی معنی شعر درس اول فارسی دهم:

خاک:مجاز گوهر: مجاز

(مجاز در درس نهم مطرح می شود پس آموزش آن در این درس ضرورتی ندارد)

ره به پایان بردن و سر به گریبان بردن: کنایه

در و بر:جناس سرقطره:تشخیص

بیت شش تلمیح به باور عامیانه: تبدیل قطره به در

گل، به همه رنگ و برازندگی می کند از پرتو من زندگی

معنی بیت 9: زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.

قلمرو ادبی:

نغمه ی حروف: گ

زندگی گل:تشخیص

پرتوی من:تشبیه پنهان

از پرتو کسی زیستن: کنایه از نیازمند او بود

در بن این پرده ی نیلوفری کیست کند با چو منی همسری؟

معنی بیت 10: زندگی گل با همه ی رنگارنگی و زیبایی از وجود منست.

قلمرو ادبی:

نغمه ی حروف: گ

زندگی گل:تشخیص

پرتوی من:تشبیه پنهان

از پرتو کسی زیستن: کنایه از نیازمند او بود

زین نمط آن مست شده از غرور رفت و ز مبدا چو کمی گشت دور
دید یکی بحر خروشنده ای سهمگنی، نادره جوشنده ای

معنی بیت 11 و 12: بدین‌گونه آن مست شده از غرور (چشمه) رفت و وقتی کمی از سرچشمه خود دور شد، دریای خروشنده،ترسناک و جوشنده‌ای دید.

?نعره بر آورده، فلک کرده کر دیده سیه کرده،‌شده زهره در

قلمرو فکری:از صدای خروش دریا گوش فلک کر شده و بسیار ترسناک بود و مایه ی تعجب شده بود.

قلمرو ادبی:

نعره ی دریا:تشخیص

در و کر: جناس

دیده سیه کردن: کنایه از خشمگین شدن یا متحیر شدن

زهره پاره شدن: کنایه از ترسیدن

راست به مانند یکی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله

معنی بیت 13: دریای هولناک درست مانند زلزله‌ای بود که خود را در آغوش ساحل رها می‌کرد.

قلمرو ادبی: مانند زلزله: تشبیه تن ساحل و دریا: تشخیص

یله: تکیه (در این بیت)

چشمه ی کوچک چو به آنجا رسید وان همه هنگامه ی دریا بدید
خواست کزان ورطه قدم درکشد خویشتن از حادثه برتر کشد

معنی بیت 14 و 15: چشمه کوچک هنگامی که به آنجا رسید و آن غوغا و فریاد دریا را دید. خواست تا خود را از آن مهلکه و حادثه نجات دهد.

قلمرو ادبی:نغمه ی حروف: ه

دیدن و قدم درکشیدن برای چشمه: تشخیص

قدم در کشیدن: کنایه از عقب نشینی

قلمرو زبانی: ورطه: گرداب،مهلکه

لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی گوش ماند

معنی بیت 16: اما آنچنان ساکت و متعجب شد که با وجود همه شیرین سخنی‌ها فقط گوش کرد و چیزی نگفت.

قلمرو ادبی: آرایه: تشخیص - کنایه (گوش ماندن کنایه از خاموش شدن) - حس‌آمیزی (شیرین سخنی)

گوش ماند: کنایه از سکوت

شیرین سخنی: حسامیزی

گوش و سخن: تناسب

گوش مجاز از: شنیدن

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه