امروز یکشنبه 09 اردیبهشت 1403 http://fathi.cloob24.com
0

در این قسمت برای شما معنی شعر درس ششم فارسی دوازدهم با عنوان نینامه رو قرار دادیم! این شعر رو حتما باید با تمامی آرایه هاش خوب خوب خوب یادبگیرید تا بتونید تو امتحانات و پرسش های معلم ها و تست ها ازش بر بیاید! همچنین از معلما خواهش می کنیم از شعر رو به صورت کامل و جامع! به بروبَچ درس بدن تا خوب یادبگیرن. خب وقت رو تلف نکنیم و بریم سراغ معنی شعر درس ششم فارسی دوازدهم، نی نامه!

درسنامه آموزشی فارسی دوازدهم

درس 6: نینامه با پاسخ

بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند

به نغمه نی آنگاه که حکایت می‌کند، گوش بده و توجّه کن. نی از جدایی خود از عالم بالا شکایت می‌کند.
نی (استعاره از مولانا یا انسان آگاه) - حکایت و شکایت (جناس ناقص)

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

از آن هنگامی که مرا از نیستانِ عالم معنا جدا کرده‌اند، از فریاد و زاری من تمام آفریده‌ها نالان و گریان هستند. بیان درد فراق من بیان درد همه هستی است.

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق

برای بیان درد اشتیاق، شنونده‌ای می‌خواهم که دوری از حق را ادراک کرده و دلش از درد و داغ فراق سوخته باشد.
سینه: مجازاً دل عاشق / شرحه و شرح: جناس ناهمسان افزایشی / واج آرایی صامت «ش»

هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگارِ وصل خویش

هر کسی که از اصل و مبدأ خود دور افتاده باشد، سرانجام به تکاپو می‌افتد و روزگار وصال خود را می‌جوید تا به آن برسد.
بیت به آیه شریفه «انّا لِله و انّا اِلَیه راجعون» و حدیث «کُلّ شیءٍ یَرجع الی اَصلِه» اشاره دارد. / اصل و وصل: جناس ناهمسان اختلافی

من به هر جمعیّتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم

موسیقی هم مرهم دل‌های پریشان است و هم مرهم دل‌های کمال‌جو از فراق است.
بدحالان و خوش‌حالان: تضاد و مجاز از همه انسان‌ها

هر کسی از ظنّ خود شد یار من از درون من نجست اسرار من

جدایی روح عارف از نیستانِ ملکوت که آرزو دارد خود را از این تبعیدگاه دنیای حسی به عالمی که منشأ اوست برساند. امّا هیچ کس قادر نیست به ژرفای درون او راه یابد و ادّعای شناخت او گمانی است شخصی و هرکسی برداشت سطحی از کلام او را دارد.
نی (استعاره از مولانا یا انسان آگاه) - حکایت و شکایت (جناس ناقص) - ظنّ: گمان - اسرار: رازهای پنهان در بازگشت به حق تعالی؛ مفعول جمله است. / یار: مسند

سرّ من از ناله من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست

اسرار من در ناله‌‌های من نهفته است امّا چشم و گوش ظاهری نمی‌تواند راز و حقیقت این ناله را دریابد. تنها با چشم و گوش دل می‌توان حقیقت را ادراک کرد.
دور و نور جناس ناهمسان اختلافی / نور: استعاره از معرفت و بصیرت / چشم و گوش تناسب و مجاز از کلّ حواس و ادراک انسان و یا مجازاً به معنی انسان‌ها

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست

گرچه جان، تن را ادراک می‌کند و تن از جان آگاهی دارد و هیچ یک از دیگری پوشیده نیست امّا توانایی دیدن جان به هیچ چشمی داده نشده است.
جان و تن: تضاد / مستور و دستور: جناس ناهمسان اختلافی

آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد، نیست باد

نای سوز و گداز عشق را چون آتشی گرم و سوزان یادآوری می‌کند و از روی هواهای نفسانی و باد هوا نیست؛ یعنی نی به وسیله نوای خود فریاد عشق سر می‌دهد و هر نی‌ای که به این درجه نرسد آتش عشق در وجودش نیست، فنا و نابود می‌شود.
جناس تام: واژه نیست در مصراع اول فعل منفی اسنادی است و در مصراع دوم اسم در معنی نابود است. / نی: استعاره از عشق / آتش است این بانگ نای: تشبیه / باد و باد: جناس تام / آتش مصرع دوم استعاره از عشق / بیت دارای آرایه ذوقافیتین است. / واج آرایی مصوت «ا»

آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد

اگر نی به ناله پُر سوز و گداز می‌افتد، به سبب عشقی است که در آن افتاده و موجب نوای غمگین در آن شده است و اگر باده می‌جوشد، آن هم به واسطه جوشش و مستی آفرینی عشق است.
آتش عشق: اضافه تشبیهی / جوشش عشق: اضافه استعاری / نی و می: جناس ناهمسان اختلافی / بیت ترصیع دارد.

نی، حریف هر که از یادی برید پرده‌هایش پرده‌های ما درید

نی همدم و همنشین کسانی است که جویای معرفت‌اند و از معشوق حقیقی خود جدا مانده‌اند. آهنگ‌های نی، راز ما را افشا کرد و احوال نهایی ما را بر همه کس آشکار ساخت.
پرده دریدن: کنایه از آشکار کردن راز / پرده و پرده: جناس تام / برید و درید: جناس ناهمسان اختلافی

همچو نی زهری و تریاقی که دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟

به عقیده عرفا، کسانی که از سر هوا و هوس به موسیقی گوش دهند به منزله زهر است و برای صاحبدلان، حکم تریاق و پاد زهر دارد و به دل‌های مشتاق آرامش می‌دهد.
زهر و تریاق: تضاد / که دید: پرسش انکاری / دو تشبیه در بیت / مفهوم هر دو مصرع تناقض دارد.

نی حدیث راه پر خون می‌کند قصّه‌های عشق مجنون می‌کند

نی، داستان راه خونین عشق را بیان می‌کند و از قصّه‌های عاشقانی چون مجنون که سراسر درد و رنج است سخن به میان می‌آورد.
راه پر خون: کنایه از شدّت رنج و سختی راه عشق / بیت تلمیح به داستان لیلی و مجنون دارد. / نی حدیث.... می‌کند: تشخیص و استعاره مکنیه

محرم این هوش جز بی‌هوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست

حقیقت عشق را هرکسی درک نمی‌کند؛ تنها، عاشق واقعی، محرم به حقایق عشق است؛ همان طور که گوش برای درکِ سخنانِ زبان ابزاری مناسب است. پس همه کس نمی‌تواند واقعیت آن سخنان را درک کند. برای درک آن باید انسان وجود را از اوهام خالی کند. (هرکسی شایستگی درک عشق را ندارد.)
زبان و گوش: تناسب/ زبان: مجاز از سخن و کلام / گوش مجازاً شخص درد آشنایی ست که از درد و ناله آن گوینده با خبر است. / بیت دارای تمثیل و اسلوب معادله است.

در غم ما روزها بی‌گاه شد روزها با سوزها همراه شد

عاشق، عمرش را با درد و غم عشق سپری می‌کند و روزهای زیادی از عمرش با سوز و گداز عشق سپری می‌شود.
بی‌گاه شدن روز: کنایه از سپری شدن روزهای زندگی / روز و سوز: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی: تکرار مصوّت «ا» و صامت «ه»

روزها گر، رفت گو رو، باک نیست تو بمان، ای آن که جز تو پاک نیست

اگر روزهای عمر می‌گذرد، بگو بگذرد که هیچ باکی نیست و اهمیّتی ندارد. تو، ای عشق باقی بمان که چون تویی پاک و منزه وجود ندارد. (بی‌توجّهی به گذر عمر و توجّه عاشق به جاودانگی عشق)
رفتن روزها و گفتن آن: تشخیص / باک و پاک: جناس ناهمسان اختلافی / رو و بمان: تضاد فعلی / مرجع ضمیر تو: عشق به حق تعالی

هر که جز ماهی، ز آبش سیر شد هر که بی‌روزی است، روزش دیر شد

همه‌ کس، جز ماهی عاشق از عشق و غوطه‌‌خوردن در دریای عشق و معرفت سیر می‌شود و آن کسی که در راه طلب ملول و خسته شود، از عشق بی‌نصیب و محروم می‌ماند و روزش به ملالت می‌گذرد.
ماهی: استعاره از عاشق و نماد عاشق واقعی / آب: نماد عشق الهی و معرفت / روز دیر شدن: کنایه از ملول و خسته شدن / سیر و دیر: جناس ناهمسان اختلافی / ماهی و آب: تناسب

در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید، والسلام

(مثنوی معنوی، مولوی)

افراد بی‌بهره از عشق و بی‌نصیب از دریای معرفت الهی از حال عارف و اصل بی‌خبرند. پس سخن را باید به پایان برد و تمام کرد. (تنها عاشق دل‌سوخته حال عاشق را درک می‌کند.)
کوتاه کردن سخن: کنایه از پایان بردن کلام و سخن نگفتن / پخته و خام: تضاد / پخته: منظور عارف و اصل / خام: آن که راه عشق نسپرد، بی‌تجربه در عشق / مصرع دوم ضرب‌المثل است.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه