معنی درس دوم فارسی دوازدهم
بیت اول:
مامور مستی را در راه دید و گریبانش را گرفت،مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست.
بیت دوم:
محتسب گفت:تو مست هستی از این رو بی تعادل راه می روی مست گفت:در راه رفتن من ایرادی نیست راه هموار نیست.
بیت سوم:
محتسب گفت لازم است تورا به خانه قاضی ببرم.مست گفت:برو صبح بیا قاضی نیمه شب بیدار نیست.
بیت چهارم:
محتسب گفت خانه حاکم نزدیک است،آنجا برویم مست گفت:از کجا معلوم حاکم در میخانه نباشد؟
بیت پنجم:
محتسب گفت تا به نگهبان شهر خبر بدهیم در مسجد بخواب مست گفت:مسجد جای خواب گناهکاران نیست.
بیت ششم:
محتسب گفت پنهانی پولی رشوه بده و خود را خلاص کن مست گفت:کاری که شرع حرام کرده با پول حلال نمی شود.
بیت هفتم:
محتسب گفت برای تاوان گناه تو لباست را از تنت بیرون می کنم مست گفت:لباسم پوسیده است و فقط نقش تاروپودش مانده است.
بیت هشتم:
محتسب گفت تو مست و بی تعادل هستی و کلاهت از سر افتاده است.گفت برای سر،عقل و اندیشه لازم است و بی کلاه بودن ننگ نیست.
بیت نهم:
محتسب گفت:شراب بسیار خورده ای برای همین از خود بیخود شده ای مست گفت:مشکل کم و زیاد بودن گناه نیست.
بیت دهم:
محتسب گفت باید مردم هوشیار افراد مست را مجازات کنند مست گفت:یک هوشیار پیدا کن اینجا کسی هوشیار و بی گناه نیست.
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 29 مهر 1400 (18:27)
- گزارش تخلف مطلب