عمر گران مایه فارسی ششم
عمر گران مایه
«گلستان، شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی»
دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته اند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه، که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
معنی:
دو برادر بودند که یکی به سلطان خدمت می کرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد. یک بار برادر تنگدست گفت: تو چر اکار نمی کنی تا از خواری و پستی خدمت کردن به سلطان رها شوی؟ زیرا دانایان گفته اند: از دسترنج خود خوردن و (آسوده)نشستن بهتر است از کمربند طلا داشتن و در خدمت کسی سرِ پا ایستادن.
به دست آهنِ تفته کردن خمیر
«گلستان، شیخ مصلح الدّین سعدی شیرازی»
دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی.
باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مشقّتِ کار کردن برهی؟
گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته اند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه، که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن.
معنی:
دو برادر بودند که یکی به سلطان خدمت می کرد و دیگری با کار و تلاش خود روزی به دست می آورد. یک بار برادر تنگدست گفت: تو چر اکار نمی کنی تا از خواری و پستی خدمت کردن به سلطان رها شوی؟ زیرا دانایان گفته اند: از دسترنج خود خوردن و (آسوده)نشستن بهتر است از کمربند طلا داشتن و در خدمت کسی سرِ پا ایستادن.
به دست آهنِ تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه، پیشِ امیر
معنی:
آهن گداخته و داغ را با دست خود گداخته وخمیر کردن بهتر از دست بر سینه ایستادن در خدمت پادشاه است.
عمرِ گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صَیف و چه پوشم شِتا
معنی:
عمر ارزشمند و گران بهای خود را با فکر کردن به این که در تابستان چه بخورم و در زمستان چه بپوشم، هدر دادم.
ای شکم خیره، به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت، دوتا
معنی:
ای شکم گستاخ به تکّه نانی قانع باش تا مجبور نباشی برای خدمت کردن به این و آن خم شوی و تعظیم کنی.
پیام داستان:
اگر انسان کارش را خودش انجام دهد و از بقیه کمکی نخواهد، بهتر است. زیرا ممکن است کسانی باشند که در کار او مشکل ایجاد کنند و او را فریب دهند تا به مقصدش نرسد. (کمک گرفتن از دیگران فقط زمانی مفید است که انسان به فرد مقابل اعتماد داشته باشد.)
معنی:
آهن گداخته و داغ را با دست خود گداخته وخمیر کردن بهتر از دست بر سینه ایستادن در خدمت پادشاه است.
عمرِ گرانمایه در این صرف شد
تا چه خورم صَیف و چه پوشم شِتا
معنی:
عمر ارزشمند و گران بهای خود را با فکر کردن به این که در تابستان چه بخورم و در زمستان چه بپوشم، هدر دادم.
ای شکم خیره، به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت، دوتا
معنی:
ای شکم گستاخ به تکّه نانی قانع باش تا مجبور نباشی برای خدمت کردن به این و آن خم شوی و تعظیم کنی.
پیام داستان:
اگر انسان کارش را خودش انجام دهد و از بقیه کمکی نخواهد، بهتر است. زیرا ممکن است کسانی باشند که در کار او مشکل ایجاد کنند و او را فریب دهند تا به مقصدش نرسد. (کمک گرفتن از دیگران فقط زمانی مفید است که انسان به فرد مقابل اعتماد داشته باشد.)
- لینک منبع
تاریخ: پنجشنبه , 28 تیر 1397 (15:59)
- گزارش تخلف مطلب