امروز یکشنبه 09 اردیبهشت 1403 http://fathi.cloob24.com
0

به نام حق

شرح و تحلیل درس هشتم: پاسداری از حقیقت (   قالب شعر: سپید       دور نمایه: مرثیه سید الشهدا     )

* درختان را دوست دارم/ که به احترام تو قیام کرده اند

که: نشانه تعلیل آرایه ها: 1 تشخیص: درختان، چون فعل «قیام کرده اند» را به درختان نسبت داده است. 2 حسن تعلیل: شاعر علت به ردیف و عمودی ایستادن درختان را احترام به امام حسین (ع) می داند. 3-ایهام تناسب: قیام کرده اند: 1- برپای ایستاده اند 2- شورش، انقلاب/ مرجع ضمیر تو امام حسین (ع)     معنی: من درختان را دوست دارم؛ زیرا برای احترام به تو ایستاده اند.

* و آب را/که مَهرِ مادر توست./ که: نشانه تعلیل/مَهر: مَهرِیه: کابین زنان/آرایه ها: حسن تعلیل و تلمیح: به این که آب چشمه ی کوثر مهریه  حضرت زهرا (ع) است.آب ودرخت: تناسب /معنی: آب را به این علت دوست دارم که مهریه مادر تو، حضرت فاطمه (س) است.

 * خون تو شرف را سرخگون کرده است.  :     شرف: آبرو، اعتبار/آرایه ها: 1-     کنایه: سرخگون کردن کنایه از «اعتبار بخشیدن»2-     مجاز: خون مجاز از «شهادت» معنی: خون تو (شهادت تو) به شرف، ارزش و اعتبار داده است.

* شفق آینه دار نجابتت،/و فلق، محرابی،/که تو در آن /نماز صبح شهادت گزارده ای/آینه دار: کسی که آینه پیش روی کسی نگه دارد /نجابت: نجیب بودن، بزرگواری

شفق: سرخی آفتاب هنگام غروب خورشید/فلق: سرخی آفتاب هنگام طلوع خورشید/گزارده ای: به جا آورده ای /آرایه ها: 1- تشبیه بلیغ اسنادی: شفق آینه دار است وتشبیه  فلق، محرابی: «فلق مانند محرابی است»2-   تناسب: شفق وفلق  ، محراب ونماز، فلق وصبح/ 3- شفق وفلق تضاد 3- حسن تعلیل: شاعر علت تشکیل شفق را آینه دار بودن نجابت امام می خواند. مفهوم: عظمت و بزرگواری حضرت امام حسین (ع) معنی: سرخی شفق نشان دهنده مظلومیت تو است و فلق، مانند محرابی است که تو در آن نماز شهادت به جا آورده ای.

* در فکر آن گودالم/که خون تو را مکیده است :        گودال: منظور گودال قتلگاه امام حسین (ع) که در آن به شهادت رسیدند وآرایه تشخیص دارد. آرایه ها: 1-    تشخیص: گودال خون را مکیده است. 2-    تلمیح: اشاره به کربلا که قتلگاه حضرت امام حسین (ع) بود. معنی: من در فکر آن گودالی (کربلا) هستم که خون تو را خورده است.

* هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم/در حضیض هم می توان عزیز بود/از گودال بپرس

رفیع: بلند، دارای ارتفاع/حضیض: گودال، پستی، نشیب متضاد «اوج» - جای پست/آرایه ها: 1 تناقض: رفیع بودن گودال و در حضیض عزیز بودن 2-    تشخیص: از گودال بپرس3-    تلمیح: تلمیح به عبارت مشهور «شَرَفُ المَکان بِالمَکینِ»

معنی: من تا کنون گودالی که این گونه رفیع و بلند باشد ندیده بودم، در عین ذلت می توان عزیز هم بود. از گودال سؤال کن (تا به درستی سخن من پی ببری).

* شمشیری که بر گلوی تو آمد /       هر چیز و همه چیز را در کاینات/    به دو پاره کرد

کاینات: (ج کاینه) موجودات، هستی یافتگان/ شمشیربرگلو آمدن: کنایه از شهادت، کشته شدن /معنی: شمشری که که گلوی تو را برید، همه ی دنیا و موجودات را به دو نیمه کرد.

* هر چه در سوی تو، حسینی شد/   دیگر سو یزیدی :  آرایه: 1-      تضاد: حسینی، یزیدی                /2-     تلمیح/3 -    حسینی و یزیدی: کنایه از حق و باطل / حسینی شدن کنایه از طرفدار حق شدن و یزیدی شدن کنایه از طرفدارباطل شدن / حسینی ویزیدی تضاد دارند /مفهوم: شهادت تو معیار حق از باطل شد. معنی: هر چیز و هر کس که به سوی تو آمد و طرفدار تو شد بر حق و هر چیز و هرکس که در مقابل تو ایستاد بر باطل است.

* آه، ای مرگ  تو معیار!/ آه: صوت افسوس/معنی: آه، ای کسی که مرگ و شهادت تو معیار حق و باطل شد. *

مرگت چنان زندگی را به سُخره گرفت/      و آن را بی قدر کرد/    که مردنی چنان،/  غبطه ی بزرگ زندگانی شد

سخره: مسخره کردن/غبطه: آرزوی نعمت و سعادت دیگران را داشتن، بدون آرزو کردن زوال نعمت و سعادت آنها.

آرایه: 1-    تشخیص: مرگ، زندگی را به مسخره گرفتن /تشخیص: زندگی، غبطه خوردن 2-    تضاد: مرگ، زندگی / مردن، زندگانی/ این که مردن غبطه ی زندگانی شود پارادوکس دارد./ معنی: مرگ با شکوه تو آن گونه زندگانی را مسخره و بی ارزش کرد که حتی زندگانی، آرزوی مرگی چون مرگ تو دارد.

* خونت/  با خون بهایت حقیقت/در یک تراز ایستاد/در یک تراز: در یک سطح/تراز: معیار سنجش/ خون بها: دیه، تاوان گشته شدن کسی /معنی: حقیقت که خون بهای توست با خون تو هم ارزش است؛ خون تو عین حقیقت است. آرایه: مجاز: خون مجاز از «کشته شدن» با علاقه لازمیه/ خون بهایت (مشبه) حقیقت (مشبه به)

* و عزمت، ضامن دوام جهان شد/    - که جهان با دروغ می پاشد –/و خون تو، امضای «راستی» است.

عزم: قصد، نیّت، اراده/ ضامن دوام:  علت بقا وپایداری /ضامن: ضمانت کننده، عهده دارنده /آرایه ها: 1-     تشخیص: ضامن شدن عزم2-    تضاد: دروغ، راستی3-امضا کردن کنایه از تصدیق نمودن، تایید کردن 3-حسن تعلیل: جهان با دروغ می باشد معنی: تصمیم و اراده ی تو ضامن بقای جهان شد، دنیا از هم می پاشد و متلاشی می شود، ولی تو با خون خود، راستی و حقیقت را رواج دادی و روان ساختی.

* تو تنهاتر از شجاعت/     در گوشه ی روشن وجدان تاریخ/    ایستاده ای/به پاسداری از حقیقت/تو تنهاتر از شجاعت: تو تنها معیار شجاعت هستی    (تو تنها تر از شجاعت را می توان به دوشکل تعبیر  کرد 1-تو تنها «تراز» شجاعت: تو تنها معیاری هستی برای نشان دادن شجاعت 2- تو تنهاتر از شجاعت: که دراین صورت «شجاعت» تشخیص دارد /گوشه وجدان: اضافه استعاری (وجدان به جایی تشبیه شده که گوشه دارد) /تشخیص: وجدان تاریخ، اضا فه ی استعاری/معنی: تو که در شجاعت مانند نداری و معیار شجاعت هستی، در گوشه ای از تاریخ ایستاده ای و از حقیقت پاسداری می کنی.

* و صداقت/  شیرین ترین لبخند/بر لبان اراده ی توست :     آرایه ها: 1-    تشبیه بلیغ اسنادی: صداقت شیرین ترین لبخند است2- حس آمیزی: شیرین ترین لبخند3-تشخیص: لبان اراده4- لبخند ولبان تناسب /معنی: راستی و صداقت مانند لبخندی است که بر لبان تو نشسته است. (تو پاسدار راستی و صداقت هستی)

* چندان تناوری و بلند /   که به هنگام تماشا/ کلاه از سر کودک عقل می افتد/تناور: رشید، تنومند، بزرگ

آرایه ها: 1-     تشبیه بلیغ اضافی: کودک عقل2- کنایه: کلاه از سر افتادن کنایه از «عاجز و حیران شدن» ناتوانی، کلاه از سرکودک عقل می افتد کنایه از عظمت امام حسین(ع) و حیرت عقل/معنی: مقام تو آنقدر بلند است که عقل ناتوان انسان، در برابر عظمت تو عاجز و متحیر می شود. (عقل از درک عظمت امام حسین (ع) عاجز است)

ارتباط معنی دارد با بیت: ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو                     چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی

* بر تالابی از خون خویش /    در گذرگه تاریخ ایستاده ای/  با جامی از فرهنگ/   و بشریت رهگذار را می آشامانی/- هر کس را که تشنه ی شهادت است –      تالاب: آبگیر، حوض، استخر/آرایه ها: 1-    تشیبه: گذرگاه تاریخ2- تناسب: خون و شهادت، جام وآشامیدن وتشنه، گذرگه و رهگذر3  -  مجاز: جام    مجاز از شراب به «علاقه ی محلّیّه»4-   اشتقاق: گذرگاه، رهگذر5-تلمیح: به بخشی از زیارت اربعین: «وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ عَنِ الظَّلالِه و حیرِهَ الجَهالَه»: «او (حسین) خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهی و سرگردانیِ نادانی نجات بخشد»6-تالابی ازخون: تشبیه واغراق فرهنگ: استعاره مکنیه (به شرابی تشبیه شده که داخل جام ریخته می شود /تشنه بودن کنایه از خواستاروطالب بودن /معنی: در حالی که در کنار آبگیری از خون خود در مسیر تاریخ ایستاده ای، به انسان هایی که عاشق شهادت هستند فرهنگ شهادت را می آموزی. مفهوم: اندیشه و فرهنگ عاشورا تداوم دارد.

تبلیغات متنی
فروشگاه ساز رایگان فایل - سیستم همکاری در فروش فایل
بدون هیچ گونه سرمایه ای از اینترنت کسب درآمد کنید.
بهترین فرصت برای مدیران وبلاگ و وب سایتها برای کسب درآمد از اینترنت
WwW.PnuBlog.Com
ارسال دیدگاه